پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ(تلاطم امریکای ترامپی)/(10) قسمت پایانی

ساخت وبلاگ

­در قسمت پایانی این مجموعه برنامه به عملکرد ترامپ از دیدگاه اندیشکده های آمریکایی و انگلیسی می پردازیم.

مناسبات دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا با اندیشکده های امریکایی به مانند مناسباتش با رسانه ها عمدتاً منفی و پر چالش بود. امروزه اندیشکده ­ها در آمریکا نقش روزافزونی در تاثیرگذاری بر سیاست سازی این کشور دارند. اغلب این اندیشکده ها در دوره ترامپ عمدتا تلاش داشتند وی را مجاب سازند که در سیاستهای سلیقه ای خود تعدیل کند. بنابر سوابق تاریخی و شواهد متعدد، سیاستمداران آمریکایی قبل از ترامپ به یافتهها و توصیه های این مراکز بیشتر اهمیت می دادند و حتی در بسیاری از موارد راهکارهای پیشنهادی آنان را در تصمیم گیری­های خود لحاظ می­کردند. تاثیر اندیشکده‌های آمریکایی بر سیاست خارجی این کشور را می‌توان به این دلایل تشریح کرد: اول اینکه آنان بعضاً بیش از یک قرن سابقه فعالیت دارند و این سابقه نسبتاً طولانی و تلاش در تاثیرگذاری، امکان دخیل بودن در سیاست سازی را برای آنان فراهم می کند. دومین دلیل، غیردولتی بودن برخی از آنها و استقلال نسبی از دولت می باشد. تعدد اندیشکده های امریکایی، که 25 درصد کل اندیشکده های جهانی را تشکیل می دهند دلیل سوم تاثیر این اندیشکده ها در تصمیم سازیهای داخلی و خارجی در امریکا تلقی می شود. در ادامه به بررسی نظرات کارشناسان و تعدادی از این اندیشکده ها در موارد مختلف سیاست امریکا در دوره ترامپ می پردازیم. مرکز مطالعات آمریکا (ussc ) در خصوص تضعیف قدرت نظامی امریکا در دوره ترامپ و تاثیر قطبی سازی در آن می نویسد: حزب گرایی فزاینده و قطبی سازی اجتماعی، در زمان ترامپ به شدت نمود پیدا کرد که این موضوع تبعات منفی در حوزه های سیاسی و نظامی داشته است. تقویت قطبی گرایی در دوره ترامپ رسیدن به اجماع برای تعیین اولویت ها در تخصیص بودجه را دشوار ساخت. آمریکا با کسری های فزاینده و رشد سطح بدهی عمومی مواجه است و به دلیل قطبی سازی عرصه سیاست، اقدامات اجرایی برای اصلاح این چالشها کُند بوده است. در صورت تداوم این روند، بخش اندکی از بودجه فدرال برای پنتاگون باقی خواهد ماند. از دیدگاه اندیشکده «مرکز مطالعات امریکا»، رشد تورم در دوره ترامپ، منابع مالی اندکی را برای پنتاگون باقی گذاشت، حال آنکه توصیه هایی برای توسعه و نوسازی سیستمهای تسلیحاتی آمریکا به صورت جدی مطرح شده بود. چندین دهه است که آمریکا دارای نیرو و تجهیزات نظامی مستهلکی است که این روند خصوصاً با سیاست های دونالد ترامپ سرعت گرفته و به اندازه کافی آماده، مجهز یا در وضعیتی نیست که مناسب رقابت در اقیانوس هند و آرام و سایر نقاط راهبردی جهان باشد. مرکز مطالعات آمریکا ussc در ادامه گزارش می نویسد: در دوره ترامپ در برخی سطوح آمادگی نیروهای نظامی، اقداماتی برای بهبود امور انجام شد اما چالشهای ساختاری در ارتش باقی ماند. زیرساختهای نظامی ایجاد ساخته شده در دهه 80 فرسوده­ تر شده اند و نگهداری و تامین آنها پرهزینه تر شده است؛ و دولت ترامپ نیز به دلیل کمبود منابع از تامین این هزینه ها طفره می رفت. این در شرایطی است که بسیاری از پایگاههای عملیاتی آمریکا و متحدانش در اقیانوس هند و آرام در معرض حمله موشکی احتمالی چین بوده و فاقد زیرساخت قدرتمند است. استقرار نیرو و تجهیزات نظامی متناسب با اقتضائات جنگ احتمالی نیست و بطرز نگران کننده ای قابلیت نظامی آمریکا در دوره ترامپ و پس از آن نیز افت شدید داشته است.مرکز پژوهشی پیو pewresearch نیز با استناد به نظر سنجی از افکار عمومی، گزارشهایی از افزایش بی اعتمادی به ترامپ در داخل و خارج از امریکا منتشر کرده است. موسسه پیو در گزارشی در سال 2018 به شکل گیری نگاهی در داخل و خارج امریکا اشاره کرد که سیاستهای اتخاذ شده توسط ترامپ را کاملا منفعت طلبانه و نافی منافع کشورهای دیگر می دانست. بر اساس گزارش موسسه پیو فقط 18 درصد اروپائیان نسبت به ترامپ نظر مثبت دارند، در حالیکه 82 درصد به وی اعتماد ندارند. اندیشکده امریکایی فارن افرز، نیز شکاف و دودستگی در مسائل مهم سیاست خارجی را از جمله پیامدهای دوره ترامپ می داند. این اندیشکده پس از انتخاب جو بایدن، وضعیت امریکا را اینطور توصیف می کند: هم اکنون آمریکا در مسائلی چون چند جانبه گرایی، تغییرات اقلیمی و تروریسم بیش از هر زمان دیگری دچار دودستگی و اختلاف است. با شدت گرفتن فضای دو قطبی در آمریکا در دوره ترامپ، اختلافات حزبی به سیاست خارجی نیز کشیده شد، حال آنکه در آمریکا سیاست خارجی کمتر از سیاست داخلی دو قطبی شده بود اما نظرسنجی های عمومی حکایت از اختلافات روزافزون میان دموکرات ها و جمهوریخواهان در امور خارجی نیز دارد. تشدید فضای سیاسی دو قطبی امریکا در دوره ترامپ، سیاستمداران را از پرداختن به مهمترین مسائل مربوط به سیاست خارجی در چارچوب همکاری دو حزبی باز داشت. کارشناسان اندیشکده انگلیسی چتم هاوس نیز معتقدند که دونالد ترامپ سیاست خارجی آمریکا، را برای همیشه تغییر داده است. از دیدگاه چتم هاوس، به دلایل زیادی، بعید است که بازگشت آمریکا به چندجانبه‌گرایی و استقبال از ارزش‌های ادعایی دموکراتیک، به معنای بازگشت آن به جایگاه سابق خود باشد. از دیدگاه این اندیشکده، موقعیت آمریکا در اقتصاد جهانی کاهش‌یافته، موقعیت چین قوی‌تر شده و جهان از جنبه‌های مختلف به ضرر آمریکا تغییر کرده است. از دید چتم هاوس، هرچند که بایدن احتمالاً می‌تواند آمریکا را به دیپلماسی بین‌المللی بازگرداند اما احیای موقعیت سابق این کشور دشوار خواهد بود. لری دایموند استاد علوم سیاسی در دانشگاه استنفورد اعتقاد دارد: ترامپ رییس‌جمهور اسبق آمریکا که حساب رفتارهای غیر‌دموکراتیک ­اش از دست در رفت؛ نمونه ای از سیاستمدارانی است که اقداماتش همانند حاکمان خودکامه و مستبدی بود که در تلاش برای خفه کردن دموکراسی در کشورهایشان، گام به گام انجام داده‌اند. در نهایت اندیشکده انگلیسی چتم هاوس اذعان می کند، هر چند که جو بایدن سعی در برگرداندن قطار از ریل خارج شده سیاست امریکا پس از دونالد ترامپ دارد و حتی فعالیتهایی را نظیر بازگشت آمریکا به توافق اقلیمی پاریس، سازمان بهداشت جهانی و شورای حقوق بشر سازمان ملل را انجام داده است اما با این‌حال، تناقض بالقوه در سیاست خارجی دولت بایدن هم‌اکنون نیز از جمله در غرب آسیا و در ارتباطات امریکا با کشورهای دیکتاتوری مشهود است.

هادی اعلمی فریمان...
ما را در سایت هادی اعلمی فریمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadialamio بازدید : 218 تاريخ : دوشنبه 9 خرداد 1401 ساعت: 5:45