خط قرمز جریان رسانه ای سرمایه داری

ساخت وبلاگ

زمانی مک لوهان گفت که رسانه همان پیام است و ژان بودریار نویسنده پست مدرنیست فرانسوی نیز رسانه های گروهی را عناصری دانست که چیستی دنیا را برای ما تعریف می کنند.این دو تعریف زمانی در انحصار سرمایه داری جهانی بوده است.زمان هایی که حاشیه ها ،پیرامون ها و توسعه نیافته ها دسترسی به اخبار و فناوری ها نداشته است،رسانه های جریان مسلط در فضایی مسلط تاخت و تاز می کرده و هر آنچه دوست داشته اند به عنوان پیام خود منتقل می کردند.بدیهی است که این جریان مسلط رسانه های گروهی در قالب خبر،فیلم،داستان و آثار مختلف و متنوع اکنون نیز پیام را می رسانند.اما واضح است که جریان پیام رسانی به مرور از تک گویی،تک قطبی و انحصار خارج می شود.شبکه های تعاملی موبایل،ماهواره و توان کشورها در ایجاد فناوری ارسال پیام در حال گسترش است.اگر زمانی پیام صادره از رویتر و آسوشیتدپرس و سی ان ان و فاکس نیوز جریان غالب موثر بر اذهان بود،اکنون نیز می تواند بر همان شکل موثر باشد،اما با یک علامت سوال و یا چند علامت سوال مواجه است.ممکن است شنوندگان این پیام ها با دریافت اخبار متفاوت از سایر شبکه های در اختیار اظهار تردید کنند.یااگر هالیود با روایتی خاص سریالی با محتوای پیام های سوگیرانه و القاگرانه می سازد،مخاطب فعلی مانند مخاطب 20 سال گذشته نیست.ممکن است هر روایت را به راحتی نپذیرد و این سرآغاز بلوغ فکری برای اندیشیدن به سایر روایت هاست.لکن در مجموع یک نکته کماکان ثابت و پابرجاست.آنچه جریان های خبری مسلط دوست دارند برجسته و ارسال کنند و آنچه را که پنهان می کنند.خبرهای زیادی هست که در فضایی پنهان مغفول می ماند و خبرهایی که برجسته شده و ارسال می شود.لذا این قدرت هنوز در اختیار جریان های رسانه ای غرب براقی مانده است.بدیهی است که شما به طور کامل در حوزه جغرافیایی اسالات متحده،کانادا و مکزیک حضور ندارید و نمی دانید چه اخبار و حوادثی به وقوع پیوسته است،اما عوامل و نمایندگی های خبری این جریان های قدرتمند هستند که گزینش می کنند شما چه اخباری را بشنوید و چه پیام هایی را دریافت کنید.این مساله کماکان قدرت و سلطه است.شاید بزرگ ترین جریان خبری غالب معاصر را در جریان حمله ایالات متحده به عراق و حمله به برج های دوقلو در 11 سپتامبر بتوان تحلیل کرد.دو فضایی که تنها یک روایت داشت و همه ی روایت های دیگر مغلوب فضا و زمان و مکان القای رسانه ها شد.شاید در زمان مشخص صاحبان رسانه ها از عملکرد خود در قالب تک گویی و یکجانبه گرایی خشنود بوده اند،اما ماه و خورشید همیشه پشت ابر پنهان نمی مانند.همین دو حادثه را با دو حادثه بزرگ دیگر یک حمله 6ژانویه 2021 به کنگره و خروج ایالات متحده از افغانستان مقایسه کنید.دردو جریان اخیر رسانه های غالب سرمایه داری دیگر قادر به انتقال پیام یکسویه نشدند،زیرا همزمان شبکه های رقیب از روسیه،چین،هند،پاکستان،جمهوری اسلامی،طالبان و شبکه های مجازی تعاملی خود مردم افغان به سرعت روایت های خود را منعکس کردند،شاید اگر کماکان عصر سنتی رویتر و سی ان ان بود،این خروج به یک پیروزی بزرگ تعبیر می شد.این همان جریان مقاومت در برابر سلطه است.جایی که مانوئل کاستلز می نویسد:" هر جا سلطه هست،مقاومت در برابر سلطه هم هست.هرجا با تحمیل معنا روبرو هستیم،پروژه هایی از معنای بدیل هم داریم و قلمرو این مقاومت و این معنای خودسالار همه جا را در بر می گیرد"

امروزه این مقاومت ها البته مرهون فناورهای مختلف به ویژه شبکه های اجتماعی- گسترش زیادی یافته است.اگر این فناوری ها نبود،مشکلات و تخلفات پلیس در ایالات متحده تا این حد به سرعت آشکار نمی شد.انتقال این پیام های شخصی موجب شد تا تحولات سیاسی تبعیض نژادی و حمله به کنگره به سرعت بازتاب یابد.به نظر می رسد فضای رسانه ای در ایالات متحده در حال تغییر است.آنچه خط قرمز نظام سرمایه داری تلقی می شد،اکنون با جریان رقبای متنوع و مختلف از سراسر جهان دیگر شکسته شده است که البته دلایل مختلفی دارد.مایکل چادسون[1] در مطالعات روزنامه نگاری کلمبیا[2]  درباره بی اعتمادی به روزنامه نگاران در رسانه ها می نویسد:" این زنگ خطر لحظه ماست، و این حس را ایجاد می کند که فضای فعلی مملو از احساسات ضد مطبوعاتی است که از زمان تأسیس جمهوری تاکنون بی سابقه بوده است. در واقع روسای جمهور از جرج واشینگتن  تا توماس جفرسون ، روزنامه ها را پر از دروغ قضاوت کردند. سردبیران توجه چندانی به همکاران خود نداشتند، گاهی یکدیگر را با دوئل ها به چالش می کشیدند و سابقه خشونت مردمی علیه رسانه ها وجود دارد، به ویژه علیه روزنامه های قبل از جنگ داخلی و علیه روزنامه نگاران و نهادهای سیاه پوست در نقاط مختلف ،موضوعی که  بی اعتمادی  نیست بلکه نفرت و ترس است. بسیاری از مردم به رسانه‌ها اعتماد نمی‌کنند ، به خصوص وقتی که سیاستمداران مورد علاقه آن‌ها یا احزابی که با آن‌ها شناسایی می‌شوند ، با بررسی و نقد شدید روزنامه ، اطلاعات یا عقیده مواجه هستند . آنچه مردم در مورد رسانه‌ها دوست ندارند، انتقاد صریح و صریح از قهرمانان آن‌ها است . " رسانه " اکنون مسئول تر ، دقیق‌تر ، و بیشتر با تحلیل پیچیده ( به جای واکنش متعصبانه ) نسبت به قبل است . اما افکار سیاسی بیشتر قطبی شده‌است  و این توسط مطبوعات تقویت می‌شود.  سیاست قطبی در حال تبدیل به یک موضوع طنزآمیز برای خروجی‌های بسیار رقابتی می‌شود . به عنوان مثال پوشش دادن تعطیلی دولت در بازی  رقابتی به عنوان یک تعارض بین دونالد ترامپ و نانسی پلوسی بسیار جذاب تر است تا اینکه توضیح دهیم که تعطیلی دولت در واقع  چه خساراتی ایجاد خواهد کرد. "

به علاوه گرایش روزنامه ها و رسانه ها به یکی از دو حزب جمهوری خواه و دمکرات نیز همواره بی طرفی رسانه ها را زیر سوال برده و به نوعی افول حرفه ای رسانه ای را دامن زده است.سایت سیاست بازرگانی در نظری جالب از تحلیل گری به نام جان اسمیت[3] توجه آورده است:" همه ما داستان‌هایی را در چند سال اخیر دیده‌ایم که نشان‌دهنده مهاجرت خوانندگان, بینندگان و تبلیغ کنندگان از روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی روزمره است. حقیقتی در این اظهارات وجود دارد که اینترنت یک مشکل است , اما حقیقتی عمیق‌تر وجود دارد که نادیده گرفته می‌شود , که این است که بخش‌های بزرگی از مردم چیزی که می‌خواهند را از جریان اصلی رسانه‌ها و تلویزیون دریافت نمی‌کنند . بسیاری از خوانندگان / بینندگان چیزی که می‌خواهند را دریافت نمی‌کنندو بسیاری بر این باورند که آنچه که دارند به واسطه تعصب آلوده می‌شوند . آن‌ها بر این باورند که آن‌ها نظرات و تفسیر خود را در زمانی که آنچه آن‌ها می‌خواهند از طریق اخبار بدون دستکاری هستند , تفسیر می‌کنند. وقتی مردم چیزی را که می‌خواهند تحت قانون عرضه و تقاضا دریافت نمی‌کنند , به جای دیگری می‌روند . شواهد قطعی است : تیراژ روزنامه در حال کاهش است و مشاهده تلویزیون در حال تغییر است و دلیل اصلی آن این است که بسیاری از مردم به آنچه که در حال انجام شدن است علاقه‌مند نیستند .هر گزارشی که ارزش خبری داشته باشد ،  رویکردهای را ارایه می‌دهد که گزارشگر می‌تواند برای چگونگی درمان این داستان انتخاب کند . اکثر گزارشگران خبری  آن‌ رویدادها  را در داستانی برای دامن زدن به تعصب شان  منحرف می‌کنند . اغلب اوقات ، گرایش آن‌ها به سمت چپ است . بسیاری از روزنامه‌ها در صورت افزایش جهان‌بینی سیاسی و اجتماعی خود ، اخبار مانده را حفظ می‌کنند و اخبار را نادیده می‌گیرد و یا اخبار را دفن می‌کند که با آن جهان‌بینی تناقض دارند.این چیزی است که باعث بدگمانی عمیق عینیت رسانه‌های اصلی و مارپیچ مرگ روزنامه نگاران به آن‌ها شده‌است ".

بی اعتمادی به رسانه ها نیز در حال گسترش است.مرکز تحقیقاتی پیو در مقاله ای به قلم گادفرید و لیدکی[4] می نویسد:"در عرض پنج سال , درصد جمهوری خواهان با حداقل برخی اعتماد در سازمان‌های خبری ملی از ۷۰ درصد در سال ۲۰۱۶ به ۳۵ درصد کاهش پیدا کرده‌است . این کاهش به گسترش فزاینده شکاف حزبی در اعتماد به رسانه‌ها دامن می‌زند .یک نمودار خط نشان می‌دهد که شکاف‌های حزبی وسیع‌تر در اعتماد سازمان‌های خبری ملی و محلی ، رسانه‌های اجتماعی نزدیک به هشت نفر از دموکرات‌ها و جمهوری خواهان دموکرات - ۴۳ درصد بیشتر از جمهوریخواهان و جمهوریخواهان جمهوری‌خواه ( ۳۵ % ) - - براساس تحقیقی که در روزه‌ای ۱۴ تا ۲۷ ژوئن سال ۲۰۲۱ انجام‌گرفته است ، پدیدار شده‌اند . این شکاف حزبی بزرگ‌ترین فاصله زمانی است که این سوال از سال ۲۰۱۶ پرسیده می‌شود . و حتی بیشتر از ۵۳ امتیاز بین دموکرات‌ها لیبرال ( ۸۳ % ) و جمهوری خواهان محافظه‌کار ( ۳۰ % ) رشد می‌کند .۳۵ % از جمهوری خواهان که حداقل برخی از اعتماد به سازمان‌های خبری ملی را در سال ۲۰۲۱ دارند ، نیمی از سال ۲۰۱۶ ( ۷۰ درصد ) است - و از اواخر سال ۲۰۱۹ ( ۴۹ درصد ) ۱۴ امتیاز به دست آورده‌است . در مقایسه ، دموکرات‌ها در پنج سال گذشته نسبت به جایی بین ۷۸ % و ۸۶ % ثابت ماندند .چگونه این کار را به طور کلی انجام دادیم ، در حدود شش تا ده بزرگ‌سال آمریکایی ( ۵۸ % ) می‌گویند حداقل به اطلاعاتی که از سازمان‌های خبری ملی می‌رسد ، اعتماد دارند . در حالی که هنوز اکثریت دارند، این کوچک‌ترین سهم در طول پنج سال گذشته این سوال است . وقتی آخرین بار در اواخر سال ۲۰۱۹ مورد سوال قرار گرفت ، ۶۵ درصد حداقل برخی از اعتماد را ابراز کردند . و کم‌تر ( ۱۲ درصد ) ابراز می‌کنند که " اعتماد زیادی به اطلاعاتی که از سوی سازمان‌های خبری ملی می‌آید " دارند .آمریکایی‌ها تمایل دارند به سازمان‌های خبری محلی اعتماد بیشتری داشته باشند - هر چند تا حدی در اینجا نیز کاهش وجود دارد . اکثریت زیادی از آمریکایی‌ها ( ۷۵ % ) هنوز می‌گویند که حداقل به اطلاعاتی که از سازمان‌های خبری محلی می‌رسد، نسبت به سهامی که در سال ۲۰۱۶ ( ۸۲ درصد ) و در اواخر ۲۰۱۹ ( ۷۹ % ) گفته بودند ، اعتماد دارند . و باز ، بسیار کم‌تر سطح اعتماد ( ۱۸ % ) را نشان می‌دهد .

شکاف حزبی مشابه وقتی پدیدار می‌شود که به اخبار محلی می‌رسد ، هرچند به میزان کم‌تر . تا ماه ژوئن سال ۲۰۲۱ ، دموکرات‌ها ۱۸ درصد بیشتر از جمهوریخواهان هستند که حداقل به اطلاعاتی که از سازمان‌های خبری محلی می‌رسد ( ۸۴ % در مقابل ) رسیده‌اند . ۶۶ % به ترتیب ) - شکافی که دوباره بزرگ‌تر از هر زمان در سال‌های اخیر است . پنج سال پیش ، ۸۵ % دموکرات‌ها حداقل به سازمان‌های خبری محلی اعتماد داشتند ، در حالی که ۷۹ % از جمهوری خواهان این کار را کردند .وب سایت‌های ارتباط جمعی به ایجاد یک سطح اعتماد بسیار پایین‌تر ادامه می‌دهند . در حدود یک چهارم از آمریکایی‌ها ( ۲۷ % ) می‌گویند که حداقل به اطلاعاتی که از سایت‌های شبکه‌های اجتماعی می‌آید اعتماد دارند ، تنها ۴ درصد بیان می‌کنند که اعتماد زیادی به آن دارند . این مربوط به اواخر سال ۲۰۱۹ بود که ۲۶ درصد گفتند که حداقل برخی اعتماد دارند ، اما تا حدی کم‌تر از ۳۴ % کسانی که در سال ۲۰۱۶ این کار را کردند . ( در سال ۲۰۱۶ این سوال از اینترنت با استفاده از بزرگسالان آمریکایی پرسیده شد .)رسانه‌های اجتماعی توسط اقلیتی از هر دو حزب مورد اعتماد قرار می‌گیرند ، هر چند که یک شکاف حزبی هنوز وجود دارد . حدود یک سوم از دموکرات‌ها و نامزدهای مستقل متمایل به دموکرات ( ۳۴ % ) و ۱۹ درصد از جمهوریخواهان و جمهوریخواهان جمهوری‌خواه می‌گویند که حداقل در اطلاعاتی که از رسانه‌های اجتماعی حاصل می‌شود ، حداقل یک اعتماد وجود دارد که یک شکاف ۱۵ امتیازی است. این شکاف بزرگ‌تر از فواصل هر زمان دیگر در سال‌های اخیر است و از اواخر سال ۲۰۱۹ به دو برابر شده‌است ."

تمام شواهد موصوف نشان می دهد که افول رسانه ای و تک گویی و انحصار غالب شکسته شده است و فضای انتقال پیام به مراکزی چندگانه در تمام جهان تبدیل شده است.امروزه رسانه های ایالات متحده توان کمتری برای مخابره نکردن پیام ها دارند،زیرا عرصه رسانه تبدیل به عرصه رقابت قدرتمند شده است و هر شبکه مجازی خود تبدیل به ابزاری موثر برای انتقال پیام به شکل مستقیم  از سوی افراد،احزاب و کشورها شده است. نقطه عطف این ضدانحصارگری با توئییتر آغاز شد و اکنون با کلاب هاوس در اوج است و همه این ها به افول رسانه ای ایالات متحده دامن زده است و شاید بر همین مبناست که هالیوود به شکل گسترده به سریال سازی برای انتقال پیام های جدی مبادرت ورزیده است.


[1] -Michael Schudson

[2] - The Fall, Rise, and Fall of Media Trust

[3] - https://www.bizpacreview.com/2019/07/09/the-decline-and-fall-of-the-mainstream-medias-empire-772923/

[4] - Partisan divides in media trust widen, driven by a decline among Republicans

BY JEFFREY GOTTFRIED AND JACOB LIEDKE

هادی اعلمی فریمان...
ما را در سایت هادی اعلمی فریمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadialamio بازدید : 147 تاريخ : دوشنبه 9 خرداد 1401 ساعت: 5:45