پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ(تلاطم امریکای ترامپی)/(9) مقایسه عملکرد ترامپ و اوباما

ساخت وبلاگ

باراک اوباما, از سال 2009 تا 2017  تصدی ریاست, جمهوری, ایالات متحده را داشت و دونالد ترامپ, از 2017 تا 2021 رئیس‌جمهور بود هریک از این روسای جمهور واجد ویژگی‌های خاص و منحصربه‌فردی بوده‌اند که بر فضای سیاست‌گذاری داخلی و به‌ویژه سیاست خارجی آمریکا تأثیر گذاشته است اما آنچه مسلم است این است که ترامپ رویکرد قانونی سازی یا مشروع جلوه دادن قدرت آمریکا را کنار گذاشت، در حالیکه روسای جمهور سابق امریکا و باراک اوباما عمدتاً تلاش داشتند که این کشور را حداقل در ظاهر پایبند به نظم حقوق بین المللی نشان دهند، اما ترامپ با خروج از معاهدات و پیمان ها، این رویکرد را کنار گذاشت و همین موضوع در تسریع افول هژمونی امریکا تاثیر داشت.

اوباما، رئیس جمهور دموکرات امریکا، در دوران رقابت‌های انتخاباتی بر احیای قدرت آمریکا در داخل با تمرکز بر اقتصاد، احیای اتحادها، رویکرد قدرتمند در برخورد با دشمنان، کاهش نقش در عراق و افغانستان، نوسازی نیروهای مسلح، توازن مجدد درآسیا-پاسیفیک، تلاش برای ورود پررنگ کنگره به تصمیمات سیاست خارجی، استفاده از قدرت نظامی، عملیاتی کردن جنگ علیه تروریست‌ها، پیگیری ابتکارات در موضوعات تغییر اقلیمی و ادعای خلع سلاح هسته‌ای بود و به زعم امریکای,ی ها، به شکنجه تروریست‌ها نیز، بعدها پایان داد. راهبرد اوباما به‌جای دکترین جنگ پیشدستانه و اقدام یک‌جانبه مانند بوش، به‌طورکلی بر اقدامات پیشگیرانه و رویکرد چندجانبه گرایی و مشخصاً دیپلماسی بین‌المللی و ائتلاف  سازی تأکید داشت.

ترامپ در هشتم نوامبر ۲۰۱۶  با کسب ۳۰۶ رأی الکترال در برابر ۲۳۲ رأی بر هیلاری کلینتون پیروز شد. او رأی مردمی کمتری از کلینتون به دست آورد و پنجمین رئیس جمهوری بود که بدون اکثریت آرای مردمی رئیس جمهور شد. تفاوت آرا در امریکا نزدیک ۳ میلیون رأی بود. پیروزی ترامپ و عملکرد, بعدی او سبب شد ساختار راهبردی ایالات متحده پس از 70 سال دگرگون شود. چنان‌که از اقدامات اجرایی ترامپ در دوره‌ی تصدی برمی‌آید، ترامپ در بدعت‌های ژئوپلیتیک پیشرو بود. فاصله گرفتن از متحدان، ایجاد جنگ‌های تجاری، اهانت به ترویج دموکراسی، حمایت از بازگشت شکنجه، ارتکاب جرائم تروریستی و ملی‌گرایی بیگانه هراس از ویژگیهای دولت وی بود.

در مقایسه, اقتصادی عملکرد ترامپ و اوباما به اذعان دفتر بودجه کنگره، کسری بودجه ایالات متحده در دوران ترامپ در سه سال اول رشدی معادل دو و نیم تریلیون داشته که بیشتر از سه سال آخردولت اوباما معادل یک و شش تریلیون دلار، بوده است با این وجود آمریکایی ها در بیشتر نظرسنجی ها، ترامپ را نسبت به اوباما و بایدن برای اقتصاد بهتر می دانند، اگرچه اخیراً در برخی نظرسنجی ها این اختلاف کاهش یافته است و حتی با وجود همه گیر شدن بیماری کووید 19، ترامپ در آخرین نظرسنجی گالوپ امتیاز تأیید 54٪ از اقتصاد را به دست آورد. این رتبه پس از کلینتون که رضایت 57 درصد مردم را در سال 1996 در میان روسای جمهور اخیر امریکا داشت، دوم است. به گفته اقتصاد دانان، رتبه مطلوب ترامپ در اقتصاد، در مقایسه با سایر موضوعات از جمله شکاف های اجتماعی، نژادی و سیاست خارجی جنجالی، نشان دهنده شهرت وی به عنوان یک تاجر است، اگرچه اطلاعات مربوط به درآمد، دارایی و مالیات وی تا حد زیادی از دید مردم پنهان مانده است و بازار سهام متشنج ، به تقویت رتبه تایید ترامپ در اقتصاد کمک کرده است.

سیاست خارجی اوباما و ترامپ با مداخله جویی هایی که از ابتدای تاسیس امریکا تاکنون وجود داشته است، عجین بوده و از مداخلات مستقیم تا بحث دیوار مرزی را در بر میگیرد. ایالات متحده مدام درگیر جنگهای کوتاه، طولانی، جهانی، سرد، محرمانه، نیابتی، مواد مخدر و ترور بوده است. در این میان جامعه‌ی اطلاعاتی ایالات متحده مانند سایر دستگاه‌های تأثیرگذار در سیاست خارجی همپای وزارت خارجه یا دفاع بیشترین نقش‌های پشت پرده تحولات را در پشتیبانی از تصمیم‌های سیاسی واشنگتن داشته است. بطور خلاصه می توان گفت اوباما و ترامپ هردو سعی داشتند نظام مهاجرت را برای جلوگیری از صدمه به امنیت ملی ایالات متحده مدیریت کنند، اما خط‌مشی متفاوتی را در پیش گرفتند. هردو دولت درباره‌ی تصمیم‌گیری در حوزه های جهانی مانند چین، اروپا و روسیه و یا جمهوری اسلامی ایران متکی به ایده‌ها و ادراک قبلی و یا نظر مشاوران خود از مناطق مختلف بودند.

Kevin Drew، سردبیر U.S.News در خصوص سیاست خارجی امریکا در دوره ترامپ معتقد است: «تحرکات مداخله جویانه ترامپ صرفا نگرانی های جهانی را نسبت به ایالات متحده تشدید کرد، بویژه پس از آنکه ترامپ دستور ترور فرمانده ایرانی «قاسم سلیمانی» را از طریق حمله پهپادی در بغداد صادر کرد، این نگرانی ها افزایش یافت. این اقدام ترامپ بلافاصله موجب انتقادات مخالفان آمریکا و نگرانی متحدانش شد. واکنش­ها در غرب آسیا فوری بود. پارلمان عراق خواستار اخراج نیروهای آمریکا از کشور شد و ایران هشدار داد که علیه آمریکا به اقدامات تلافی جویانه دست می زند.»

در حوزه سیاست خارجی امریکا، منطق دولت اوباما، استمرار لیبرال دموکراسی ادعایی همراه با چندجانبه گرایی و بین‌الملل گرایی در سطح جهان و افزایش مشارکت با متحدان بود، اما دیدگاه ترامپ، پوپولیستی، ضد نهادی، ضد بین‌الملل گرایانه، ضد جهانی‌شدن و کاهش بار تعهدات خارجی ایالات متحده بوده است. اوباما مشتاق و متمایل به همکاری‌های بین‌المللی و توافقات تجارت آزاد بود، اما ترامپ رویکردی ناسیونالیستی و مخالف پیمان‌های بین‌المللی اتخاذ کرده و از بسیاری از توافقات بین المللی خارج ‌شده است. ادعای حمایت از  ارزش‌های دمکراتیک و حقوق بشر از دستور کارهای اصلی اوباما بود درحالی‌که ترامپ اعتقادی به این کار نداشت و به‌شدت به دگرسازی و استثنا گرایی آمریکایی و ایده اول آمریکا، دامن می‌زد.

در موضوع نگرش به شهروندان غیر آمریکایی، اوباما در ادبیات گفتاری و رفتاری شیوه‌ای فاقد توهین داشت، اما ترامپ بدترین عناوین و توهین‌ها را به مهاجران، آفریقایی‌ها، لاتینی تبارها و مسلمانان داشته است. این عملکرد در طول سال 2020 در تنش ها و ناآرامی های ضد نژادپرستی ساختار سیاسی و ایجاد جنبش ضدتبعیض و برده داری پس از قتل جرج فلوید بسیار برجسته شد. اوباما موافق پیمان نفتا بود و در مسیر تقویت آن گام برمی‌داشت، اما ترامپ با تجدید مذاکره روند کلی آن را تغییر داد و عنوان تجارت آزاد از آن برداشته شد. در موضوع فعالیت های صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران،  اوباما به تفاهم و گفت وگو رسید، درحالی که ترامپ از برجام خارج شد.

در رهیافت نظری تصمیم گیری، ترامپ بر عکس اوباما، تمام تصمیم ها را ابتدا در ساختار فردگرایانه و با کمترین مشورت با هیات دولت و یا مشاوران امنیت ملی اتخاذ می کرد. این رویکرد بر اساس تغییر مکرر مقامات اداری، نظامی و مشاوران ترامپ است که از کاخ سفید رانده شده و یا تمایلی به کار با ترامپ نداشته و استعفا کرده اند، استنباط می شود. بنابراین در قیاس با سیستم تصمیم گیری اوباما که نظریه ساختار- کارگزار در آن بیشتر غالب است، ماهیت کار ترامپ تصمیم سازی فردی است.

نتیجه این است که کارکرد ترامپ از منظر نظری و اجرایی چرخشی علیه اقدامات اوباما بوده است. ترامپ با نفی بین الملل‌گرایی برای گسترش ملی‌گرایی تلاش کرده است 

تا بین ماموریت گرایی تاریخی ایالات متحده با شرایط فعلی، تفکیک ایجاد کند و در این مسیر موفق عمل کرد. گواهی این امر خشم، کینه و اختلافی است که دموکرات‌ها و نظریه پردازان آن نسبت به اقدامات ترامپ ابراز می‌کنند. ترامپ بیشترین اختلافات با نانسی پلوسی رهبر اقلیت دمکرات کنگره را داشته است و این اختلافات به مرزهای هتاکی و بی اخلاقی در صحنه سیاسی کشور نیز کشیده شد. اختلافات بین دو حزب پس از اعتراض‌های نژادی و شیوع کووید19 ماهیت بسیار گسترده تری یافت که نشان از عمق شکاف ساختاری سیاسی امریکا دارد.

درمجموع می توان نتیجه گرفت که در دوره ترامپ اکثریت دمکرات ها به رهبری نانسی پلوسی دشمن شماره یک ترامپ در ساختار سیاسی بوده اند که این ادعا از رفتار سیاسی آن ها مشخص بود. جمهوری خواهان نیز به دو طیف تندرو و محافظه کار تقسیم شدند که برخی موافق اقدامات ترامپ و برخی مخالف بودند، اما این انشعاب و اختلاف از 6 ژانویه 2021 پس از حمله به کنگره بیشتر به ضرر ترامپ تمام شد، زیرا مدعی شدند اقدامات ترامپ ساختار جمهوری ایالات متحده را هدف گرفته است.

بر این اساس می توان گفت سیاست داخلی و خارجی ترامپ از وجوه مختلف نظری و اجرایی چه در بعد داخلی و چه خارجی تقاوت های قابل توجهی با سیاست های دولت اوباما داشته است.

هادی اعلمی فریمان...
ما را در سایت هادی اعلمی فریمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadialamio بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 30 فروردين 1401 ساعت: 23:09